سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مهارتهای ارتباطی با نوجوانان

نوجوان کیست؟

نوجوانی سنین 12تا18-20سالگی می باشد.(البته این سنین میتواند متغیر باشد.)

این دوره از نظر تربیت دوره ی نسبتاَ دشوار ویکی از بحرانی ترین مراحل رشد می باشد وبا بلوغ جنسی نیز همراه میباشد.(محمد خدایاری فرد،1373)

ویژگی های دوره نوجوانی

نوجوانی یک دوره ی انتقالی از وابستگی کودکی به استقلال ومسئولیت پذیری جوانی وبزرگسالی است.

در این دوره نوجوان با دو مسأله ی اساسی درگیر است:

1- بازنگری و  باز سازی ارتباط با والدین و  بزرگسالان و  جامعه

2- باز شناسی و  باز سازی خود به عنوان یک فرد مستقل

رفتار فرد دراین دوره گاه کودکانه وگاه همانند بزرگسالان است.  در طول این دوره معمولاٌ تعارضی بین این دو  نقش در فرد مشاهده می  شود  .

در دوره نوجوانی به دلیل افزایش سطح آگاهی، شناخت و رشد تفکر نوجوان می تواند به طور انتزاعی فکر کند و استدلال داشته باشد و باورها و ارزشهای موجود در خانواده و جامعه را با استفاده از توان جدید خود، بازسازی نماید. نوجوانی، دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی است که در همه زمینه ها بروز می نماید: رفتارهای کودکانه را بتدریج از دست می دهد، خواهان استتقلال است، می خواهد همه چیز را خود تجربه کند، افکار انقلابی دارد، طغیانگر است، تمایل به تنهایی دارد، رابطه با همسالان برای او ارزش بسیاری دارد و در برابر دستورات بزرگسالان مقاومت می کند.

نوجوانی، دوره نوسان بین عواطف است، یعنی در عین حال که شاد است احساس افسردگی می کند، گاهی اوقات رفتار خشن و گاه رفتاری ملایم دارد.

  - نیاز های دوره نوجوانی

نوجوانی مرحله ی تغییرات اساسی است. تغییراتی که در ابعاد مختلف جسمی، روانی و اجتماعی نمود پیدا می کنند.

وجود این تغییرات نیازهای جدیدی را برای وی بوجود می آورد. برآورده شدن مناسب این نیازها به نوبه خود سازگاری بهتر و سریع تر او را با آنها میسر می سازد.

در کنار بحران و تحولی که نوجوان در این دوره سنی تجربه می کند، عدم برآورده شدن این نیازها به شیوه مناسب مشکلات افزون تر را موجب می شوند. از اینرو توجه به شناخت این نیازها قدم اساسی در کمک به نوجوان در گذر از این دوران است. خانواده و در سطح گسترده تر اجتماع با کاربست شیوه ها و برنامه ریزی های مناسب، بهداشت دوران نوجوانی را فراهم آورده، زندگی و یک شخصیت سالم تر را برای وی رقم می زند.

برخی از نیاز های دوره ی نوجوانی عبارتند از:

1-      نیاز های زیستی یا نیاز های اولیه مانند:  نیاز به آب وغذا واستراحت و...

2-نیاز های روانی یاثانویه مانند:

الف-  نیاز به مهربانی ومحبت

ب-  نیاز به امنیت وآرامش خاطر  

ج-  نیاز به احساس تعلق داشتن ومورد قبول گروه همسالان واقع شدن 

د-  نیاز به قابلیت واحترام                      

ز- نیاز به استقلال

س- نیاز به تشخیص وقدر دانی                  

ص- نیاز به مذهب وفلسفه حیات

ط- نیاز به داشتن هدفی مشخص در زندگی

و- نیاز به احساس هویت و شناخت خود

هـ- نیاز به احساس رشد،کمال وخود شکوفایی

ی- خانواده و نوجوان

خانواده به عنوان یک کانون مهم از اهمیت ویژه ای در دوران مختلف رشدی به ویژه در دوران نوجوانی برخوردار است. نوع روابط موجود در خانواده، شیوه های تربیتی والدین، شرایط و امکانات مختلف اقتصادی، فرهنگی و ... خانواده، تمام ویژگی های نوجوانی را تحت الشعاع قرار می دهد. به طوری که نوجوان های مختلف ویژگی های این دوران را بر اساس تفاوت هایی که از لحاظ خانوادگی با یکدیگر با شدت های متفاوتی دارا هستند. شیوه سازگاری آنها، با تغییرات حاصل از بلوغ در آنها متفاوت است و طول زمان نوجوانی و ورود به مرحله ی بزرگسالی در خانواده ها متفاوت است.

خانواده هایی که شرایط مناسبی برای این دوران بحرانی مهیا می کنند، فرزندان با ایمنی بیشتری این دوران را می گذرانند و مشکلات نوجوانی کمتری را شاهد بوده، سریع تر از بقیه به پختگی و کمال فکری، عاطفی و اجتماعی می رسند. در حالی که در خانواده های نابسامان، خانواده های زیاد سخت گیر و یا برعکس آسان گیر دشواری های دوران بلوغ بیشتر بوده و اغلب رسیدن به یک هویت کامل فکری، عاطفی و اجتماعی با تاخیر همراه است.(سایت ایران صدا)

- رابطه افقی والدین با نوجوان

یکی از تدابیری که در جهت بهبود ارتباط با نوجوانان به خانواده ها توصیه می شود، تغییر چارچوب روابط در این دوره است.

خانواده ها با کودکان رابطه ای برقرار می کنند که مشتمل بر امر و نهی هاست و در برگیرنده دستورات مشخصی از انضباط و رعایت موازین اخلاقی است. لازمه ی برقراری این نوع رابطه آن است که خانواده ها در موضع بالا و حاکمیت قرار گرفته و کودک در موقعیت کسی که دستورات مشخصی را دریافت می کند، واقع می شود و به عبارت دیگر رابطه ی خانه و کودک رابطه ای است عمودی، یعنی مشتمل بر ارتباطات دستوری و تحکمی که از بالا به پایین اعمال می شود. چارچوب فوق در دوران بلوغ به هم می ریزد و رابطه موجود به رابطه مطلوب که رابطه ای افقی است، باید تغییر یابد. والدین به عوض این که از موضع بالا به پایین برخورد کنند، خود را در سطحی مساوی نوجوان خویش قرار می دهند و رابطه به جای آن که دستوری و تحمیلی باشد، رابطه ای است بر اساس همدلی، تفاهم و درک وضعیت نوجوان که مطلوب ترین نوع چارچوب ارتباطی محسوب می شود. به عبارتی نوجوان به جای این که والدین را در موضعی بالاتر از خود و دست نیافتنی احساس کند، آنها را در کنار خود می یابد.

- مواردی که والدین باید در ارتباط با نوجوان خود رعایت کنند:

 توانایی والدین در کنترل هیجانات خود

اعمال شیوه های تربیتی گاه مستلزم قاطعیت و تحکم است. در صورتی که این شیوه ها در شرایطی مناسب اعمال شوند، نتایج مفیدی را به بار خواهند آورد. اما در صورتی که هدف از اعمال آنها تخلیه هیجانات خود والدین باشد، آثار مخربی در روابط نوجوان با والدین خواهند داشت. هدف از اعمال شیوه های احیانا تنبیهی نباید تخلیه هیجان پرخاشگری والدین باشد.

توجه به ارزش ها، استعدادها و توانایی های نوجوان

توجه به ویژگی های مثبت و مفید نوجوان و ارزش و بها دادن به آنهابسیاری از نیازهای روحی نوجوان را ارضا می کند. افراد و به ویژه نوجوانان بسیار تحت تأثیر توجه مثبت اطرافیان و به ویژه والدین خود قرار می گیرند.

خودداری از نظارت های بازپرس گونه و انتقادهای ویرانگر

به جای چنین روش هایی که اغلب اعتماد نوجوان را نسبت به والدین سلب می کند، با نظارت از راه دور و به صورت غیرمستقیم می توان جهت گیری رفتارهای نوجوان را در نظر داشت و در صورت بروز مشکل او را راهنمایی کرد. در غیر این صورت نظارت های شدید و کنترل های مستمر نتایج سودمندی نخواهد داشت. خودداری از غرور و تاکید زیاد بزرگترها بر مساله ی سن، ایجاد فرصت های مناسب برای درد دل نوجوانان و آشنایی با روابط دوستانه بین نوجوانان به صورت برقراری ارتباطات خانوادگی، از مواردی است که می تواند مؤثر و مطلوب باشد.

نوجوانان هر جامعه سرمایه های عظیم آن جامعه محسوب می شوند پس باید به هر نحوی ازاین سرمایه های گرانبها مواظبت کنیم وزمینه های رشد وبالندگی آنان را فراهم کنیم.

والدین یک خانواده میتوانند با تربیت صحیح فرزند خود در دوران کودکی و به خصوص دوران نوجوانی شخصیت فرزند خود را پایه ریزی کنند و ازجدال های بی مورد در سنین بالاتر با فرزند خود برحذر باشند.

پس هر چه قدر بیشتر برای نوجوان خود ارزش قائل باشیم ودنیای او را به رسمیت بشناسیم در راه تربیت صحیح موفق تر خواهیم بود.

بدون شک یکی از بهترین روشهای تربیتی این است که خود را به جای نوجوان خود قرار دهیم و از دید او مسائل راببینیم، آنگاه است که میتوانیم یک محیط جذاب وگرم را در خانواده ی خود برای نوجوان پدید بیاوریم و بهتر بتوانیم رفتارها وکارهای او را کنترل و هدایت کنیم. 

 



[ شنبه 91/8/27 ] [ 11:23 صبح ] [ اسماعیلی ]

با کودکان لجباز خود چگونه برخورد کنیم؟

یکی از مشکلات که اکثر  والدین در رابطه با کودک خود اظهار می دارند،لجبازی است.لجبازی نوعی رفتار مقابله ای در کودکان می باشد که معمولاًوالدین در مواجهه با آن رفتارهای مختلفی را نشان می دهند که معمولاًنیز با شکست مواجهه می شوند.درابتدا باید به نکته ظریفی اشاره نمود که همیشه بیاد داشته باشیم که از ایجاد رفتارهائی که منجر به لجبازی در کودکان می گردد،تاحد ممکن اجتناب نماییم.چرا که درواقع این ماهستیم که بازنده خواهیم بود.

 آنتوان دونت اگزوپری درکتاب ماندگارخود به نام «شازده کوچولو»،اشاره ظریفی می کند که خیلی از بحث ما دور نیست.شاهزاده کوچولو در سفرش به اخترک شماره یک،به یک پادشاه برخورد می کند که درخیال خودش به همة دنیا فرمانروائی می کند این پادشاه از شاهزاده  کوچولو می خواهد که از او در خواستی بکند تا اوحکم کند وفرمانی براند وبا این وسیله قدرت خود را نشان دهد. شاهزاده کوچولو از او درخواست می کند تا به خورشید بگوید که غروب کند وپادشاه به شاهزاده  کوچولو این م‍ژده را می دهد که فرمان اطاعت شده واو می تواند حوالی عصر،غروب آفتاب را مشاهده کند.هنگامی که شاهزاده کوچولو تعجب زده می پرسد پس این وسط تو چه کاره بوده ای؟… آفتاب که همیشه در موقع عصر غروب می کند.پادشاه با لبخندی می زند واز شاهزاده کوچولو سوال زیبائی می پرسد:اگر تو به عنوان فرمانده، دستوری به سربازت بدهی که خارج از توانائی سربازت باشه واون نتوونه آن را انجام بده،اونوقت تقصیر از تواست یا سرباز؟؟؟...

 «باید از هر کسی چیزی را توقع داشت که بتوان از عهده انجامش بربیاید.»اگردرخلال دستورهای ریز  ودرشتتان ،درخلال بکن ونکن های گاهی زائد وبی فایده،که گاهی اگر خود ما را روانکاوی کنند،ریشه ی خیلی ازآنها را در کودکی خودمان پیدا باید کرد.

 بیابید با یک رویکرد مشخص به سراغ این سوال برویم به کودک چیزی می گوییم واو لجبازی می کند.بیابید این جمله را آنالیز کنیم وبرای هر یک راه حلی پیدا کنیم آیا آنچه که به کودک می گوییم،سلبی است یا ایجابی .(یعنی نکن است یا بکن)!هدف از دستور ما چیست؟نگاه داشتن دیسیپلین است یا صلاح کودک،یا خستگی خودمان برآورده آن دستورات است یا فقط براساس یک عقیده ساده است؟آیا کودک واقعاًمی تواند آن کاری را از او خواسته ایم را.یا آن کاری که او را از انجامش منع کرده ایم برآورده کند؟آیا مشکلی نظیر نیازحسی،اختلال در درک،ترس….ریشه ی آن می باشد؟اصلاًکودک چگونه لجبازی می کند؟درصورت تهدید والدین چه می کند؟

 

درباره قسمت اول وبحث درمورد جنس درخواست ما که سلبی است یا ایجابی،اصولاً،کودکان میانه خوبی با درخواست های سلبی ندارند.پس نکن.فلان کار را بکن،فلان طور راه نرو،جیغ نزن،دست توی بینی ات نکن و…. معمولاً جواب نمی دهد!!!…

 درابتدا باید دقت کنیم که ریشه ی آن حرکت ناخوشایندی که کودک انجام می دهد چیست؟ آیا نیاز او برای جلب توجه است؟ آیا آن کار به اوآرامش می دهد؟آیا نیازحسی است؟آیا سطح توانائی اش در همین حد است؟آیا عادتی است؟هر کدام از این موارد که باشد نمی توان با گفتن یک دستور بکلی قال قضیه را کند به جای آن بهتر است به قول معروف گولش بزنیم!این اصطلاح در اصل یک تکنیک رفتار درمانی است که یک کار مطلوب را جایگزین رفتار نامطلوب می کنیم.جهت انجام این تکنیک بهتر است از واژه زیر استفاده کنیم که اگر توونستی، این کار را بکنی؟!در این مواقع اگر نیاز کودک به جلب توجه ریش? حرکت ناپسندش باشد سریعاً فعالیت دلخواه شما را جایگزین می کند.مثلا به کودکی که مدام برهمه چیز لگد می زند می گویم.بیا ببینیم زورت می رسد تا به این توپه  لگد بزنی؟اگر راست می گی و خیلی قوی هستی بیا کمک کن این صندلی ها رو تنهائی جمع کن.در این حالت در اثر اشتغال به فعالیتی از نوع موازی،مشارکتی،رقابتی و هر نوع دیگر،او را از حال و هوای حرکت ناپسندش بیرون بیاوریم بدون این که احساس کند ما روی فلان حرکت او حساس می شویم.

 در حقیقت باید از موضع قدرت و عقل برخوردکنیم و نقطه ی ضعفمون را نشان ندهیم.چرا که دیده ایم خیلی از ماها عملاً آنقدر واکنش شدیدی به رفتارهای کودکان نشان می دهیم که کودک هر قدر که کوچک باشد متوجه می شود که نقطه ضعف ما در کجاست!در مورد دوم،این که واقعاً آن چیزی که از کودک می خواهیم،جداً  چه ضرورتی دارد؟…

یادمان باشد که همیشه حساب و کتاب و تعداد امر و نهی هایمان را در یک روز داشته باشیم.می دانید چرا؟چون والدین زمانی که خسته اند و حوصله ی کاری را ندارند ،تعداد امر و نهی هایمان خیلی بیشتر از زمانی است؟که دوست داریم به دل کودک راه بیاییم تا خودش به کشف محیط بپردازد.هم چنین این که درست مقابل این لجبازی که الان دغدغه ی ذهنی ماست،یکی از علائم سندرم موسسه زدگی،مطیع بودن بسیار زیاد و از خود ایده نداشتن و کاهش اعتماد به نفس و کاهش عزت نفس و احساس پوچی و بی تفاوتی است.مواظب باشیم که آنقدر که این امر و نهی ها و دستورات را کش ندهیم که یک زمان از آن طرف خیلی چیزها را از دست بدهیم.

وسوماً در مورد دیسیپلین که والدین هیچ وقت از دستوری که داده اند نباید چشم پوشی کنند.برای همین مواقعی که دستوری می دهیم باید دقت داشته باشیم که کودک در حالتی باشد که بتواند دستور ما را انجام دهد.(به قول معروف مودش مناسب باشد).اما اگر ندادباید از روش های مختلف رفتاری جهت شکل دهی فعالیت استفاده کنیم تا در نهایت به کتک زدن و تنبیه بدنی ختم نشود.البته تنبیه می تواند کاربرد داشته باشد مثل محروم کردن کودک از فعالیتی که دوست دارد،یا خاموشی یعنی بی توجهی به او…اما در عین حال باید فراموش نکنیم که نه تنها تمام کودکان بلکه تمام آدمهای دنیا تشن? دوست داشته شدن و محبت هستند.و در یک کلام گدای محبت می باشد.می دانید یعنی چه؟یعنی شما والدین می توانید آنقدر به یکدیگر و کودک تان مهر بورزید که یک گوشه چشم و خم ابروی شما،از صد تنبیه و کتک و شکنجه برای کودک دردناک تر باشد!…و برعکس می توانید آن چنان در رابطه عاطفی و خانوادگی تان دیسیپلین اعمال نمایید که کودکان را تشن? محبت سازید!…توجه داشته باشیم که شاه کلید دیسیپلین خانوادگی نظم و ارتباط صحیح ،و برقراری رابطه عاطفی و انسانی است.تا زمانی که نتوانید کودک را یک انسان با یک سری نیازهای ویژه خود در نظر بگیرید تلاش برای برقراری دیسیپلین خانوادگی معنا  نمی  گیرد.یک انسان سالم تمام خصوصیات مثبت و منفی را با هم تجربه می کند اعتماد به نفس بالا،یا خرد شدن آن،خودباوری و عزت نفس و احساس  تنفر از برخی چیزها همگی خصلت های روحی است.مهم این است که والدین به او یاد بدهند که او کجا و چگونه می تواند از آنها استفاده کند.



[ چهارشنبه 91/8/10 ] [ 10:4 صبح ] [ اسماعیلی ]

60 راه افزایش اعتماد به نفس

اعتماد به نفس واژه آشنایی است که در بسیاری از کتب، سخنرانی ها و حتی در پند و اندرزهای حکیمانه قدما و بزرگان، از آن به عنوان یکی از مهمترین ارکان موفقیت نام برده شده است، اما از خاطر نبریم که اعتماد به نفس تنها یک واژه نیست، بلکه اهرم قدرتمندی است که با به کارگیری آن، می توان دشوارترین کارها را سهل و آسان کرد.  حال این سؤال مطرح می شود که چگونه می توانیم این اهرم نیرومند را در اختیار خود و دیگران قرار دهیم؟ و اصولاً این عامل مهم و شالوده موفقیت چگونه تضعیف یا تقویت می شود؟می توان از جنبه های مختلفی به تجزبه و تحلیل این موضوع پرداخت اما فصل مشترک در همه موارد این است که عمده این نیرو توسط محیط و عوامل محیطی به ما منتقل و یا از ما گرفته می شود. شکست های پیشین، ناکامی ها، بازخوردهای منفی، عدم آگاهی اطرافیان در راهنمایی ها و اظهاراتشان، کاهلی و سستی، اراده ضعیف و در مواردی ایده آل گرایی برخی از والدین را نیز می توان به عنوان عوامل مؤثر در کاهش اعتماد به نفس و عدم موفقیت برشمرد. به عنوان مثال برخی از خانواده ها با حمایت های نابجا و غیرضروری از فرزندانشان، آنان را متکی و وابسته بار می آورند که در این صورت فرزندانشان در صورت لزوم قادر به تصمیم گیری و اقدام مناسب نخواهند بود و همچنین در پاره ای از موارد از هراس این که فرزندانشان مرتکب اشتباه نشوند و یا وظایفشان را کامل و صحیح انجام ندهند، مسئولیت های محوله آنان را خود یک تنه متقبل می شوند و حتی در مواردی تکالیف و کار دستی هایی که جهت رشد خلاقیت و نوآوری در برنامه های درسی دانش آموزان گنجانیده شده، توسط والدین انجام می شود، غافل از این که همان گونه که جسم ما برای حفظ سلامتی نیاز به ورزش و تمرین دارد، ذهن نیز برای رشد و تعالی و تقویت خلاقیت، نیازمند تمرین و ممارست های خاص خود است. گاهی نیز عکس العمل ها و رفتارهای نسنجیده و نابخردانه خودمان، منجر به عدم موفقیت می شود که یکی از پیامدهای آن، کاهش اعتماد به نفس است.بدیهی است که همه ما می خواهیم در عرصه رقابت های زندگی در انجام ساده ترین کارها تا دشوارترین شان سربلند و موفق باشیم و قطعاً اگر بدانیم مسیری که برای رسیدن به اهداف مان انتخاب کرده و در آن گام نهاده ایم، به مقصد دلخواه ما ختم نمی شود، هرگز از آن عبور نخواهیم کرد. در محیط کار نیز مسئولین و مدیران می توانند نقش کلیدی در یافتن میانبرهای موفقیت و تقویت عوامل مؤثر در آن، از جمله ایجاد اعتماد به نفس در افراد داشته باشند. به طور یقین اگر دانش، تخصص و علائق کارمندان در کار روزمره آنها نقشی ایفا نکند و مسئولیتی که به آنان واگذار می شود، با توانایی های جسمی و فکری آنها تناسب چندانی نداشته باشد، علاوه بر این که آن کار به طرز مطلوبی انجام نخواهد شد، در درازمدت نیز به سرکوب شدن استعدادهای آنان، نارضایتی کارفرما، تحقیر، تنبیه و در نهایت احساس شکست و خدشه وارد شدن به اعتماد به نفس افراد می انجامد.معمولاً این گونه به نظر می رسد که منظور از عدم تناسب توانایی های افراد با وظایفشان، محول شدن وظیفه ای به آنان بیش از توان و طاقتشان است. اما مدیر خردمند، ظاهربین نیست و با درایت و فراست دریافته است که گاهی عکس این قضیه هم صادق است و با محول کردن کارهای بسیار ساده و تکراری به افراد سخت کوش و مبارزه طلب، شایستگی های آنان در هم شکسته و میل تلاش در آنان از بین می رود.عامل مهم دیگری که در این مقوله باید مورد توجه قرار گیرد، این است که گاهی شناخت دیگران و حتی خودمان از خود واقعی مان بسیار اندک است و در شرایطی، تنبلی را از عدم اعتماد به نفس تمیز نمی دهیم و زمانی که توسط دیگران ارزیابی می شویم، علل اصلی شکست هایمان را عدم اعتماد به نفس تلقی می کنند، در حالی که شاید اگر همان کار با برنامه ریزی، پشتکار، دقت و حوصله انجام می پذیرفت، هرگز به شکست منجر نمی شد.
حال برای جلوگیری از موارد یاد شده و دیگر موارد مشابه، می توان لااقل 60 راه کار را به عنوان گام هایی مؤثر در تقویت اعتماد به نفس و کسب موفقیت در نظر داشت:
1- اولین گام در موفقیت «خودشناسی» است. ابتدا سعی کنید شناخت درستی از خود و ویژگی های اخلاقی و شخصیتی خود کسب کنید و با توجه به این که هیچ کس کامل نیست، اگر ایرادی یا مشکلی دارید که خود به تنهایی قادر به یافتن راه حل مناسبی برای مقابله با آن نیستید و شخص قابل صلاحیتی برای مشورت ندارید، از مشاوران و متخصصین کمک بخواهید.
2- تاریک ترین زمان شب، نزدیک ترین زمان به سپیده صبح است. این جمله را به خاطر بسپارید و با کوچکترین ناملایمات از تلاش خود دست بر ندارید و به سادگی خود را بازنده تلقی نکنید.
3- بدون توجه به نتیجه کار، تمامی نیروی خود را به کار گیرید تا مسئولیتی که به عهده شماست، به بهترین نحو انجام پذیرد. در واقع اولین هدف در انجام وظایفتان باید،داشتن وجدان کاری، دقت و تلاش باشد. با انتخاب این الگو، حتی اگر به موفقیت هم نائل نشوید، وجدانی آسوده خواهید داشت و لطمه ای به اعتماد به نفس شما وارد نخواهد شد.
4- همیشه هدف مند باشید. اگر خواسته هایتان خیلی دور از دسترس به نظر می آید، برای تحقق آنها برنامه ای چند مرحله ای طراحی کنید. یعنی برای خود اهداف کوتاه مدت انتخاب کنید و مطمئن باشید حتی اگر یک گام کوچک، اما درست بردارید، این گام در دستیابی به اهداف نهایی شما بسیار مؤثر خواهد بود و در واقع، فاصله شما را به هدف دلخواهتان کوتاه تر خواهد کرد.
5- در لحظات سختی که احساس تنهایی و ناامیدی می کنید، به خاطر بیاورید یگانه قادر متعال در کنار شماست. به خدا توکل کنید، محکم و راسخ گام بردارید و پس از موفقیت شکر گزار باشید.
6- هیچ گاه اجازه ندهید افراد منفی باف با عقاید ناسالم خود، ذهن شما را مسموم کنند. اگر از درستی کاری که قصد انجام آن را دارید، اطمینان حاصل نموده اید، بدون فوت وقت آن را به انجام برسانید و نگذارید کسی به اراده شما خللی وارد کند.
7- از شوخی های توهین آمیز که باعث خدشه دار ساختن شخصیت خودتان یا دیگران می شود، خودداری کنید.
8- توانایی های خود را دست کم نگیرید، استعدادهای خود را باور داشته باشید و مطمئن باشید انسان در فرهنگ مذهبی ما بی جهت «اشرف مخلوقات» نامیده نشده و می تواند با اراده و پشتکار، به موفقیت های نامحدودی دست یابد.
9- در لحظات سختی و پریشانی، دقایقی را با خود خلوت کنید و سعی کنید عوامل مولد نگرانی تان را پیدا کرده و درصدد رفع آن عوامل برآیید. اجازه ندهید افکار منفی به ذهن تان هجوم بیاورد. خود را دلداری بدهید و تصمیم بگیرید تلاش های خود را از سر بگیرید.
10- نسبت به کودکان خود بیش از حد سخت گیر نباشید و با خشونت با آنان رفتار نکنید. سعی کنید بین خودتان و آنان رابطه دوستانه ای برقرار سازید و در صورتی که خطایی انجام می دهند، با تذکرات به جا و دوستانه آنان را متنبه کنید.
11- قبل از انجام هر کاری به عواقب حاصله آن خوب فکر کنید، در صورت نیاز به راهنمایی با افراد مثبت اندیش، واقع گرا و آگاه مشورت کنید و از انجام کارهای غیرمنطقی و غیراصولی که می تواند به شکست یا سرزنش دیگران منتهی شود، بپرهیزید.
12- اگر خواستار دیگران هستید، اول خودتان به خودتان احترام بگذارید.
13- سعی نکنید با توسل جستن به کارهای ضد ارزشی و غیرانسانی، موفقیتی کسب کنید. به خود گوشزد کنید موفقیتی که در گرو لطمه زدن به سجایای انسانی باشد، فاقد ارزش و ناپایدار است.
14- محیط کاری شما به مثابه یک دهکده کوچک است. قطعاً هر حرف یا اظهارنظری که در مورد همکارانتان انجام دهید، دیر یا زود به گوش آنان خواهد رسید. پس مراقب رفتار و سخنان خود باشید. شاید یک حرف نسنجیده و نادرست، رابطه شما را برای همیشه با دوستی خوب و همکاری شایسته و دلسوز قطع نماید و شما هرگز قادر به جبران این خسارات معنوی نباشید.15- با افراد حسود و بدبین مشورت نکنید.
16- اگر عادت یا ویژگی در شما وجود دارد که باعث آزارتان می شود، با برنامه ریزی درست و اصولی آن را از خود دور کنید. مثلاً اگر اندام ناموزونی دارید، با انجام ورزش و رژیم های درست غذایی اندام خود را متناسب کنید.
17- اگر می خواهید از پیشرفت خود اطلاع حاصل کنید، خود را نسبت به گذشته خودتان مقایسه کنید نه با دیگران.
18- «همیشه نیمه پر لیوان را ببینید نه نیمه خالی آن را» . بسیاری از ما حداقل یک بار هم که شده این جمله زیبا را شنیده ایم. سعی کنیم از این جمله، به عنوان یک تکنیک مثبت اندیشی استفاده کنیم.
19- همه روزه ما با انبوهی از ایده های مختلف که متعلق به افراد پیرامون ماست، روبه رو هستیم. به باورهای خود ایمان داشته باشید و هرگز اجازه ندهید ایده های یأس آور دیگران، شما را از رسیدن به اهدافتان باز دارد و یا ریتم حرکت شما را کند کند.
20- اگر مشکلات حرفه ای خود را نمی توانید به تنهایی حل کنید، از افراد زبده و با تجربه کمک و مشورت بخواهید و دانش حرفه ای خود را گسترش دهید و از سؤال کردن هراسی نداشته باشید.
21- هر جایی از مسیر زندگیتان که هستید، اگر متوجه شده اید جهت یابی درستی انجام نداده اید و نیاز به تغییر مسیر دارید، پس از حصول اطمینان از صحت مسیر جدید، بدون تأسف و درنگ از خود انعطاف نشان دهید و راه و روشی را برگزینید که سبب بهتر شدن نتیجه غایی شما و میانبری برای رسیدن به هدفتان باشد.
22- اگر می خواهید حرکت نوینی را در زندگی آغاز کنید، پس از تحقیق و جمع آوری اطلاعات موثق، اولین گام را پرتوان بردارید و تردید را از خود دور کنید.
23- فرزندان خود را از کودکی به مستقل بودن تشویق کنید و با دادن مسئولیت های متناسب با سن آنان، روحیه استقلال و خودباوری آنها را شکوفا سازید.
24- در هر کاری تعادل را حفظ کنید و از افراط و تفریط بپرهیزید، چون هر کدام می توانند به اندازه دیگری عاملی جهت شکست شما به حساب آیند.
25- همیشه خوش ژست و پرانرژی باشید. حتی در لحظات بحرانی بر خود مسلط باشید و قیافه انسان های شکست خورده را به خود نگیرید.
26- اندیشه های امروز شما، فردای شما را خواهد ساخت، پس همیشه مثبت اندیش باشید و ضمن انجام فعالیت های لازم خود را برنده تلقی کنید.
27- گاهی تنبلی در انجام وظایف روزمره باعث می شود در برنامه های زندگی مان خلل ایجاد شود و عقب بمانیم. برای جلوگیری از این معضل، برنامه روزانه ای برای خود تهیه کنید و بر حسب اولویت، موارد را در آن درج نمایید و سعی کنید در طی روز آنها را به انجام برسانید.
28- هر شکستی را پلی به سوی موفقیت قلمداد کنید. از اشتباهات خود درس بگیرید و به جای سرزنش کردن خود یا دیگران، دنبال راه حل مناسبی جهت تغییر شرایط باشید و توجه داشته باشید از تکرار مجدد آن اشتباهات، خودداری کنید.
29- «همه چیز را همگان دانند» ، اگر این جمله زیبای سقراط را به خاطر داشته باشید، توقع بیش از حد از خودتان یا دیگران نخواهید داشت.
30- بر همگان مسلم است تواضع، صفت بسیار نیک و پسندیده ای است. اما تواضع را با خوار و حقیر شمردن خود اشتباه نگیرید و خود را بی ارزش جلوه ندهید.
31- در به انجام رساندن کارهای مهم و کارهایی که جبران آن مشکل است، از تمرکز و دقت حواس بیشتری کمک بگیرید. با توجه به این ضرب المثل «پارچه را دوبار اندازه بگیرید و یک بار ببرید» در به انجام رساندن کارهایی که امکان تکرار یا جبران ندارند، بیش از مابقی کارها دقت داشته باشید.
32- به دیگران و خودتان شانس جبران اشتباهات را بدهید. شاید یک شروع جدید، زندگی جدیدی برایتان به ارمغان بیاورد.
33- کودکان خود را نزد دوستانشان و در جمع اقوام تنبیه نکنید و با شرح دادن اشتباهات آنان در جمع، خجالت زده و شرمنده نکنید.
34- اگر هر چه سعی می کنید ولی به مقصدتان نمی رسید؟ قدری تأمل کنید و از زاویه جدیدی به خواسته هایتان بنگرید، شاید درهای جدیدی به سوی شما گشوده شود.
35- برای کم کردن ضریب خطاهای خود در محیط کار، استانداردهای کاریتان را رعایت کنید.
36- لیستی از مواردی که در زندگی تان وجود دارد و برایتان آزاردهنده است را تهیه کنید و با بررسی علل به وجود آمدن آنها به مقابله با آنان بپردازید.
37- در برابر افراد پیر و مسن بیشتر احساس مسئولیت کنید، یادتان باشد آنان حساس و شکننده هستند و نباید با خشونت و بدخلقی از رفتارهایی که شاید در سن و سال آنها طبیعی است، ایراد بگیرید و اعتماد به نفس آنها را از بین ببرید.
38- وقتی که مسئولیتی را به عهده کودکان خود می گذارید، از دور آنها را کنترل کنید و طوری کمک شان کنید که خود را ناتوان احساس نکنند.
39- وقتی در جمع دوستان قرار دارید، سعی کنید به همه توجه نشان دهید و فقط یک یا چند نفر را مخاطب قرار ندهید.
40- وقتی در یک مجموعه کار می کنید، تنها مهم نیست که خودتان خوب و بی نقص باشید. در نظر داشته باشید حتی اگر یک نفر هم در جمع درست کار نکند، باز نتیجه کاملاً مطلوب حاصل نمی شود. پس برای حصول به نتیجه دلخواه، در حرکت های گروهی به افراد ضعیف بیشتر توجه کنید و با همسو کردن آنان با گروه، موفقیت جمع را تضمین کنید.
41- اگر در معاشرین شما کسی وجود دارد که با روحیه شما سازگار نیست و یا با هم تفاهم ندارید، با کم کردن تدریجی ارتباط خود با آن شخص، او را از دایره رفت و آمدهای خود حذف کنید.
42- به ظاهر و سلیقه شخصی دیگران بی احترامی نکنید.
43- به دیگران کمک کنید تا ویژگی های شایسته خود را آشکار کنند.
44- اگر اطرافیان شما همه سعی خود را انجام داده اند، اما نتوانسته اند از عهده مسئولیتی که شما به آنها داده اید بربیایند، نگذارید تلاششان را بیهوده تلقی کنند و با تشکر از تلاش آنان روحیه شان را تقویت کنید.
45- در گردهم آیی های دوستانه اگر کسی در مورد موضوعی اظهار نظر کرد یا بر خلاف سلیقه شما سخنی به میان آورد، با انتقادهای تند و گزنده او را خجالت زده نکنید، از یاد نبرید انتقاد سازنده با توهین متفاوت است.
46- انتخاب های خود را بر مبنای واقعیت و نیازتان انجام دهید، نه از روی اشتیاق های تند وگذرا.
47- تصور نکنید همیشه نرمش و مهربانی مشکل گشا است. بر عکس گاهی در برخوردهای اجتماعی لازم است با جدیت و قاطعیت روی خواسته خود پافشاری کنید تا به شما اجحاف نشود.
48- یاد بگیرید در مواقع ضروری بدون خجالت «نه» بگویید.
49- وقتی عصبانی هستید، در مورد هیچ کس و هیچ چیز تصمیم نگیرید.
50- اگر برای حل معضلی که پیش رو دارید، همه تلاش خود را انجام دادید و کار دیگری از دستتان برنیامد، تا حصول نتیجه صبور باشید و برای بهتر کردن شرایط با اقدامات زائد و غیرضروری، آرامش موجود را به هم نزنید.
51- مدافع حق خود و خانواده تان باشید. به واسطه خجالت یا ترس یا عدم آگاهی، از چیزی که حق شماست، به سادگی نگذرید. اگر با اشخاص حقوقی دچار مشکل هستید که راه حلی به ذهنتان نمی رسد، از وکلای خبره و زبده کمک بگیرید تا در انجام کارها به صورت اصولی و قانونی به شما کمک کنند.
52- دوستان واقعی شما سرمایه های پرارزشی هستند، آنها را حفظ کنید و به دلیل کدورت های بی اهمیت و بی ارزش ارتباط خود را با آنها قطع نکنید.
53- گستاخی را از قاطعیت تمیز دهید.
54- برای دوستانی که بیش از دیگران به شما کمک می کنند، تا معایب و کاستی های خود را جبران کنید ارزش ویژه ای قائل باشید.
55- رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود (سعدی)
56- گاهی تحمل فشار روحی حاصله از کارهای نیمه تمام و معوقه از سختی انجامشان دشوارتر است. برای رهایی از عذاب وجدان، از همین لحظه تصمیم بگیرید، برنامه ریزی کنید و با اتمام رساندن این گونه کارها به خود آرامش هدیه کنید.
57- اگر بخشی از کارهای شما باید توسط شخصی یا دوستی انجام شود که فقط او شخصاً قادر به انجامش است، اما بی خیال یا پرمشغله است، درخواست خود را در موارد مناسب با آرامش و متانت مکرراً به او یادآوری کنید و این یادآوری را آن قدر تکرار کنید تا به نتیجه ای که می خواهید برسید.
58- از هر کس فراخور سن و دانش اش توقع داشته باشید.
59- اگر در معاشرت های خود مرتباً شکست می خورید و دنبال روش کم خرج و قابل اجرا هستید، صداقت و روراستی، مهربانی و بخشش را سرلوحه خود قرار دهید.
60- به قابلیت های خود ایمان داشته باشید و به خاطر بسپارید حتی یک «به دانه» با آن که کوچک است، خواص درمانی قابل توجهی دارد.



[ چهارشنبه 91/8/3 ] [ 9:35 صبح ] [ اسماعیلی ]