سفارش تبلیغ
صبا ویژن

39 راز انسان های موفق

     1. فرصت‌هایی را می‌بینند و پیدا می‌کنند که دیگران آنها را نمی‌بینند.

     2. از مشکلات درس می‌گیرند، در حالی که دیگران فقط مشکلات را می‌بینند.

     3. روی راه‌حل‌ها تمرکز می‌کنند.

     4. هوشیارانه و روش‌مندانه موفقیت‌شان را می‌سازند، در حالی که دیگران آرزو می‌کنند موفقیت به سراغشان آید.

     5. مثل بقیه ترس‌هایی دارند، ولی اجازه نمی‌دهند ترس آنها را کنترل و محدود کند.

     6. سؤالات درستی از خود می‌پرسند که آنها را در مسیر مثبت ذهنی و روانی قرار می‌دهد.

     7. به ندرت از چیزی شکایت می‌کنند.

     8. سرزنش نمی‌کنند و مسئولیت کارهایشان را تماماً به عهده می‌گیرند.

     9. وقتی ناچارند راهی را برای بالا بردن ظرفیتشان پیدا می‌کنند و از آنچه دارند به نحو احسن استفاده می‌کنند.

     10. وقتی که اغلب افراد در حال استراحت هستند، آنها برنامه‌ریزی می‌کنند و فکر می‌کنند تا وقتی که کارشان را انجام می‌دهند استرس کمتری داشته باشند.

     11. خودشان را با افرادی که با آنها هم فکر هستند متحد می‌کنند.

     12. بلندپرواز هستند. هوشیارانه انتخاب می‌کنند تا بهترین نوع زندگی را داشته باشند و نمی‌گذارند زندگی‌شان به‌طور اتوماتیک سپری شود.

     13. به وضوح و دقیقاً می‌دانند که چه چیزی در زندگی می‌خواهند و چه نمی‌خواهند.

     14. بیشتر از تقلید، نوآوری می‌کنند.

     15. در انجام کارهایشان امروز و فردا نمی‌کنند.

     16. آنها دانش‌آموزان مدرسة زندگی هستند و همواره برای یادگیری روی خودشان کار می‌کنند.

     17. همیشه نیمة پر لیوان را می‌بینند.

     18. دقیقاً می‌دانند که چه کاری باید انجام دهند و زندگی‌شان را با از شاخه‌ای به شاخه‌ای دیگر پریدن از دست نمی‌دهند.

     19. ریسک‌های حساب‌شده‌ای انجام می‌دهند.

     20. با مشکلات و چالش‌ها روبه‌رو می‌شوند و از آنها برای پیشرفت خوشان بهره می‌برند.

     21. منتظر قسمت و شانس نمی‌مانند. با تعهد، تلاش و فعالیت بهترین زندگی را برای خودشان می‌سازند.

     22. روی احساسات‌شان کنترل دارند و هیچ‌گاه بردة احساسات‌شان نمی‌شوند.

     23. ارتباط‌گرهای خوبی هستند و روی رابطه‌ها کار می‌کنند.

     24. برای زندگی‌شان برنامه دارند و سعی می‌کنند برنامه‌شان را عملی کنند.

     25. قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرایط سخت را می‌فهمند و از شرایط سخت فرار نمی‌کنند.

     26. ارزش‌های زندگی‌شان معلوم است و زندگی‌شان را روی همان ارزش‌ها بنا می‌کنند.

     27. تعادل دارند. وقتی از لحاظ مالی موفق هستند می‌دانند که پول و موفقیت مترادف نیستند. آنها دریافته‌اند که پول هم مثل بقیة چیزها وسیله‌ای است برای دستیابی به موفقیت.

     28. اهمیت کنترل داشتن روی خود را درک کرده‌اند. به همین دلیل قوی هستند.

     29. از خودشان مطمئن هستند و احساسات ناشی از این‌که کجا زندگی می‌کنند، چه دارند و چطور به‌نظر می‌رسند، توجهی ندارند.

     30. دست و دل باز و مهربان هستند و از این‌که به دیگران کمک می‌کنند تا به خواسته‌هایشان برسند خوشحال می‌شوند.

     31. متواضع هستند و اشتباهات‌شان را با خوشحالی می‌پذیرند و به راحتی عذرخواهی می‌کنند. آنها از توانایی‌هایشان خاطرجمع هستند، ولی به آن مغرور نمی‌شوند. آنها خوشحال می‌شوند که از دیگران بیاموزند و از اینکه به دیگران کمک می‌کنند تا خوب به نظر برسند، بیشتر از کسب افتخارات شخصی‌شان لذّت می‌برند.

     32. تغییر را غنیمت می‌شمارند. وقتی وضعیتی پیش می‌آید که عادت‌ها و آسایش روزمره‌شان را برهم می‌زند، از آن استقبال می‌کنند و با آغوش باز وضعیت جدید و ناشناس را می‌پذیرند.

     33. همیشه سلامت جسمانی خودشان را در وضعیت مطلوبی نگه می‌دارند.

     34. موتور بزرگ و پرقدرتی دارند. سخت کار می‌کنند و تنبلی نمی‌کنند.

     35. همیشه منتظر بازتاب کارهایشان هستند.

     36. با افراد بدذات و غیرموجه نشست و برخاست نمی‌کنند.

     37. وقت و انرژی‌شان را روی وضعیت‌هایی که از کنترل‌شان خارج است صرف نمی‌کنند.

     38. کلید خاموش و روشن دارند. می‌دانند چگونه استراحت کنند و آرامش پیدا کنند. از زندگی‌شان لذت می‌برند و سرگرم می‌شوند.

     39. آموخته‌هایشان را تمرین می‌کنند. دربارة تئوری‌های عجیب و غریب خیال‌بافی نمی‌کنند. بلکه واقع‌بینانه زندگی می‌کنند.

موفق باشید



[ شنبه 91/12/5 ] [ 3:7 عصر ] [ اسماعیلی ]

بیش فعالی چیست؟

ADHD یا اختلال بیش فعالی و فقدان توجه، یک اختلال رفتاری شایع است که حدود 10-8 درصد کودکان را مبتلا می کند. احتمال تشخیص این اختلال در پسران سه برابر دختران است ولی علت این تفاوت هنوز مشخص نشده است. کودکان بیش فعال بدون فکر کردن عمل می کنند، بیش از اندازه فعالند و در تمرکز کردن مشکل دارند.

غالباً متوجه‌اند که والدین چه انتظاری از آنان دارند اما برای برآورده ساختن این انتظار برای آنان مشکل است چون نمی‌توانند آرام بنشینند، دقت کنند یا به جزئیات توجه کنند. البته بیشتر بچه ها در سنین خردسالی خصوصاً اگر مضطرب یا هیجان زده باشند چنین رفتارهایی می کنند. اما‌درکودکان بیش فعال این علائم مدت زمان طولانی وجود دارند و در شرایط و محیطهای مختلف روی می دهند.

این اختلال به عملکرد خانوادگی، اجتماعی و تحصیلی کودک آسیب می‌رساند. با درمان مناسب کودکان می‌توانند بیاموزند که چگونه با این مشکل کنار بیایند و علائم خود را کنترل کنند.

علائم بیش فعالی کدامند؟

اختلال بیش فعالی و فقدان توجه سه نوع دارد که هر کدام الگوی رفتاری خود را دارند.

 1- علائم بیش فعالی در نوع بی توجه:

* ناتوانی در توجه به جزئیات و بی دقتی در تکالیف مدرسه یا سایر فعالیتها

* مشکل در ادامه دادن توجه و حفظ دقت در طی فعالیتها.

* مشکل آشکار در گوش دادن.

* مشکل در پیروی از دستورات.

* بی نظمی.

* اجتناب از کارهایی که به تلاش ذهنی و تفکر نیاز دارد.

* گم کردن اسباب بازیها کتابها و وسایل.

* واکنش بیش از حد به محرکها.

* فراموشی در فعالیتهای روزانه.

2- علائم بیش فعالی در نوع بیش فعال- برانگیخته:

* بی قراری و نا‌آرامی.

* مشکل در حفظ حالت نشسته.

* دویدن بیش از حد و یا بالا و پایین پریدن.

* ناتوانی از بازی کردن در سکوت.

*  به نظر می رسد که همیشه در حرکت و آماده‌ی رفتن هستند.

* زیاد صحبت می‌کنند.

* قبل از اینکه سوال تمام شود پاسخ می‌دهند.

* منتظر ایستادن و در صف ایستادن برایشان سخت است.

* حرف دیگران را قطع می‌کنند و فضولانه وارد بحث دیگران می‌شوند.

3- نوع سوم بیش فعالی که شایعتر نیز هست شامل ترکیبی از علائم بیش فعالی نوع اول و دوم است.

اگرچه بزرگ کردن کودک بیش فعال کار ساده‌ای نیست اما باید به خاطر داشت که این بچه ها بد نیستند و غرض ندارند. کودکان مبتلا به بیش فعالی بدون درمان دارویی و یا رفتار درمانی نمی‌توانند رفتار خود را کنترل کنند.

بیش فعالی چگونه تشخیص داده می‌شود؟

بسیاری از موارد بیش فعالی توسط پزشک عمومی درمان می‌شود. آزمون یا آزمایشی که بیش فعالی را تشخیص دهد وجود ندارد. تشخیص، به یک ارزیابی کامل نیاز دارد. اگر تشخیص قطعی نشده باشد تشخیص‌های دیگر مانند سندرم تورت، ناتوانی در یادگیری یا افسردگی مطرح می شود. ممکن است کودک به متخصص اعصاب، روانپزشک و یا روانشناس ارجاع داده‌شود. در نهایت علائم و اطلاعات جمع آوری شده وتشخیص داده می‌شود و درمان آغاز می‌گردد.

برای تشخیص بیش فعالی باید:

1- کودک رفتار‌ها و علائم گفته شده را قبل از سن 7 سالگی نشان دهد.

2- این رفتارها در مقایسه با کودکان همسن و سال آنان شدیدتر باشد.

3- علائم حداقل باید 6 ماه ادامه داشته باشند.

4- این علائم بر روی حداقل دو زمینه زندگی کودک مانند مدرسه، خانه،، پرستار کودک، دوستان و... تاثیر منفی داشته باشد.

علائم نباید در اثر فشار روانی و استرس ایجاد شده باشد. کودکانی که طلاق، جدایی، بیماری، تغییر مدرسه یا تغییر ناگهانی در زندگی را تجربه می کنند ممکن است بی توجه یا فراموشکار شوند. برای تشخیص اختلال باید این عوامل در نظر گرفته شود. همچنین زمان شروع علائم درست بعد از این وقایع در تشخیص درست کمک کننده است.

 سابقه‌ی پزشکی کودک و خانواده بسیار مهم است زیرا تحقیقات نشان داده است بیش فعالی زمینه‌ی ژنتیکی داشته و اغلب سابقه‌ی خانوادگی ابتلا دیده می شود. معاینه‌ی فیزیکی باید انجام شود و شنوایی، بینایی و سایر تواناییها بررسی شوند. برخی از بیماریها‌ی دیگر مانند استرس، افسردگی و اضطراب می‌توانند مانند بیش فعالی تظاهر کنند. ممکن است از والدین سوالاتی در مورد این بیماریها و نیز در مورد سیر رشد و تکامل کودک، رفتار کودک در خانه، در مدرسه و در بین دوستان، پرسیده شود.

از سایر افرادی که کودک شما را مرتب می‌بینند نیز باید در این موارد سوال شود. معلمان معمولا اولین کسانی هستند که متوجه علائم بیش فعالی می شوند. ارزیابی سیر آموزش کودک نیز باید انجام شود. اما این نکته نیز اهمیت دارد که این افراد باید صادق و مورد اعتماد باشند و از نقاط قوت و ضعف کودک شما تا حد امکان آگاهی داشته باشند.

علت ایجاد بیش فعالی چیست؟

علت ایجاد بیش فعالی این نیست که شما والدین خوبی نبوده‌اید. همچنین رابطه‌ی قطعی با مصرف زیاد مواد قندی ندارد. واکسنها نیز موجب ایجاد آن نمی‌شوند. علل ایجاد آن منشاء زیست شناختی دارد که هنوز به درستی شناخته نشده‌است. محققان بیان می‌کنند که احتمالا ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی عامل به وجود آمدن این اختلال است.

عوامل مستعد کننده برای ابتلا کدامند؟

مطالعاتی بر روی کودکان مبتلا انجام گرفته‌اند نشان می‌دهند که در بسیاری از موارد این اختلال در خویشاوندان نزدیک آنان نیز وجود داشته‌است. محققان بیان می‌کنند که نواحی خاصی از مغز در این کودکان در حدود 10-5 درصد کوچکتر و کم فعالیت‌‌‌تر از حد نرمال است. اگرچه آنان مطمئن نیستند که این مسئله علت ایجاد اختلال باشد. همچنین نشان داده شده که تغییرات شیمیایی در مغز این کودکان وجود دارد.

 مطالعات اخیر نشان دهنده‌ی این است که مصرف سیگار در دوران بارداری با ایجاد بیش فعالی در کودک مرتبط است. سایر عوامل خطر برای ایجاد این اختلال شامل تولد پیش از موعد، نوزاد با وزن بسیار کم، و آسیبهای مغزی حین تولد هستند. ممکن است تماشای بیش از حد تلویزیون در سنین کم موجب کم توجهی کودک شود. به گفته‌ی پزشکان کودکان زیر دو سال نباید تلویزیون نگاه کنند و یا به بازیهای ویدئویی و کامپیوتری بپردازند.

در کودکان دو ساله و بالاتر نیز باید زمان این فعالیتها به 2-1 ساعت و به برنامه‌های مناسب سن آنان محدود باشد.



[ چهارشنبه 91/11/4 ] [ 1:22 عصر ] [ اسماعیلی ]

چرا بعضیها زیاد دروغ میگویند؟

 

دروغ‌ گفتن، یکی از رفتارهای متداول کودکان 4، 5 ساله است که نمی‌توان به آن بی‌توجه بود. روان‌شناسان می‌گویند...

بیشتر کودکانی که در این سن و سال دروغ می‌گویند، قصد فریب والدین خود را ندارند و از آن به‌عنوان راهی برای فرار از مجازات استفاده می‌کنند. البته گاهی نیز کودکان با جعل داستان یا با طرح مبالغه‌آمیز بعضی واقعیات تلاش می‌کنند خواسته‌های خود را با بزرگ‌ترها درمیان بگذارند و به‌طور غیرمستقیم از آرزوهای خود صحبت ‌می‌کنند.

 چرا کودکان گاهی اوقات دروغ می‌گویند؟

کودکان معمولا به 2 شکل دروغ می‌گویند که رایج‌ترین شکل آن، خیال‌پردازی است. کودک با جعل داستان یا با طرح مبالغه‌آمیز بعضی از واقعیات، خواسته‌ها و رویاهایش را به ما می‌فهماند. در این صورت، بهتر است که پدر و مادر در تایید خواسته کودک حرف بزنند اما دروغ نوع دوم، دروغی به‌اصطلاح مفید است؛ دروغی که بزرگ‌ترها هم می‌گویند و آن را به حساب دروغ مصلحت‌آمیز می‌گذارند تا به جای نتیجه بد، نتیجه خوب بگیرند. در این مرحله از رشد، کودک در استفاده از دروغ برای رسیدن به خواسته‌اش تردیدی به خود راه نمی‌دهد.

در این شرایط، ما به عنوان والدین کودک، باید چه عکس‌العملی نشان دهیم؟

در این موارد، ما باید به کودک تفهیم کنیم که از راستگویی و صداقت او خوشحال می‌شویم و دروغ و دروغگویی را دوست نداریم. حتی می‌توانیم در صورتی که کودک کار اشتباهی انجام داده و درباره آن اشتباهش دروغ نگفته، از تنبیه صرف‌نظر کنیم اما در هر صورت، دروغگویی کودک، حتی درمورد موارد کوچک نباید بی‌اهمیت جلوه داده شود.

 چرا؟

چون این مساله در سنین بالاتر، رفتاری ناپسند است که به کودک، شخصیتی ساختگی و تصنعی می‌بخشد که هرگاه در موقعیت نامطمئن و ناامن قرار گیرد و احساس خطر یا حقارت کند، به گفتن دروغ متوسل می‌شود. در عین حال،کودک دروغگو به گفته‌هایش ایمان ندارد و به‌طور قاطع و صریح حرف نمی‌زند و به‌تدریج اعتماد خود را به دیگران از دست می‌دهد و نسبت به اطرافیان بدبین می‌شود.

چه راهی وجود دارد که بتوانیم این رفتار ناشایست کودک را تصحیح کنیم؟

برای درمان دروغگویی، شناخت علت‌های آن کاملا ضروری است. در واقع، دروغگویی به‌عنوان یک مشکل، علت‌های گوناگون و متعددی دارد. مثلا یکی از علت‌های دروغگویی آموزش نادرست خانواده است. در خانواده‌ای که پدر و مادر و دیگر اعضای آن همواره به یکدیگر دروغ می‌گویند، نمی‌توان انتظار داشت که یک کودک راستگو تربیت شود.

کودکان برای جلب توجه هم دروغ می‌گویند. همین‌طور است؟

بله؛ دروغگویی کودک ممکن است برای جلب توجه اطرافیان باشد. چنانچه کودکی در خانواده یا مدرسه مورد بی‌توجهی اطرافیان قرار گیرد برای نشان دادن خود و جلب توجه آنها ممکن است به گفتن دروغ در زمینه‌های گوناگون متوسل شود. کودکانی که نسبت به دوستان و اطرافیان خود احساس کمبود می‌کنند، ممکن است برای جبران کمبودهای خود در زمینه‌های گوناگون نظیر شغل والدین، محل سکونت، وضع تغذیه، دوستان و تفریحات و سفرها به دروغگویی متوسل شوند و درون آشفته و نگران خود را به آن وسیله به طور موقت تسکین دهند. البته انتظار و توقع بیش از حد از کودکان و مقایسه آنها با دوستان و همکلاسی‌ها نیز در زمینه‌های گوناگون از دیگر عوامل دروغگویی کودکان محسوب می‌شود. دراین صورت، کودک از طریق دروغ می‌تواند هم بر احساس حقارت خود به‌طور موقت غلبه یابد و هم والدین را راضی و خشنود سازد و نظر آنها را به سوی خود جلب کند.

 آیا دروغگویی کودکان می‌تواند ناشی از ترس هم باشد؟

ببینید؛ اگرکودک به دلیل راستگویی تنبیه شود، در آینده برای نجات و رهایی از مجازات به دروغگویی متوسل می‌شود. باید اذعان کرد که برخی سختگیری‌های افراطی و برخوردهای خشن والدین و مربیان با کودک از علت‌های مهم دروغگویی کودک محسوب می‌شود. به عبارت دیگر، گاهی نحوه بیان و برخورد والدین و مربیان با کودک، او را به دروغ گفتن وامی‌دارد و به او دروغگویی را می‌آموزد. به عنوان نمونه، والدین به کودکی که مرتکب عمل خلافی شده، اصرار می‌ورزند که او این کار را انجام نداده است؛ بلکه دیگری مثلا همسایه یا دوست یا برخی موجودات خیالی سبب آن بوده‌اند. در این شرایط، والدین علاوه بر آنکه کودک را دروغگو بار می‌آورند، او را به گریز از قبول مسوولیت رفتارش نیز وامی‌دارند.

حالا اگر کودک به هر دلیلی دروغ گفت، اولین برخورد پدر و مادر چگونه باید باشد؟

در صورت مشاهده دروغگویی کودک، والدین و مربیان نباید شتاب‌زده عمل کنند و به تنبیه کودک مبادرت ورزند؛ بلکه برای بازداشتن کودک از دروغگویی و اصلاح رفتار وی، باید روش برخورد مناسبی متناسب با موقعیت انتخاب شود تا دروغگویی تکرار نشود. باز هم تاکید می‌کنم که کودک باید دریابد که دروغگویی کار نادرست و ناپسندی است و راستگویی عملی باارزش و پسندیده است. او باید ارزش راست گفتن را درعمل تجربه کند. از طرف دیگر، والدین و مربیان نباید در برابر دروغ‌های کودکان برآشفته شوند و او را کتک بزنند. در این شرایط، بیان نتایج زشت و تلخ دروغگویی به‌صورت داستان برای کودکان می‌تواند در آموزش عواقب تلخ دروغگویی مفید واقع شود. اگر والدین و مربیان، کودک را در خلوت (نه در جمع) در فضایی محبت‌آمیز و پرعطوفت با مضرات و نتایج دروغگویی آشنا کنند، اقدامی موثر در جلوگیری و درمان دروغگویی انجام داده‌اند. اما نکته مهم این است که والدین و مربیان باید از کودک انتظاراتی داشته باشند که با واقعیات و امکانات او منطبق است. در غیر این صورت، دروغگویی کودک تقویت و تشدید خواهد شد؛ چون کودک توان عملی ساختن خواسته‌های اطرافیان را ندارد و به گفتن دروغ متوسل می‌شود. بنابراین از کودک باید انتظارات در حد توانش داشته باشیم.

 آیا می‌توان با ترفندهای تربیتی از دروغگوشدن کودک پیشگیری کرد؟

بله؛ برای پیشگیری و درمان دروغگویی، والدین و مربیان باید واقعیات را بپذیرند و برای شنیدن حرف‌های شیرین و تلخ از طرف کودکان آماده شوند و با رفتار خود به کودک بیاموزند که گفتن واقعیات به هر صورتی که باشد، مقبول است و موجبات تنبیه و آزار کودک را فراهم نخواهد کرد. در واقع، اگر کودک پی ببرد که والدین و مربیان برای دروغگویی او را تشویق و برای راستگویی او را تنبیه نمی‌کنند، به تظاهر در رفتار و جعل واقعیت نخواهد پرداخت. در عین حال، والدین و مربیان باید از طرح پرسش‌هایی که کودک به آنها به احتمال قوی پاسخ نادرست خواهد داد، خودداری کنند.

 اصلا چطور می‌توانیم کودک را به راستگویی تشویق کنیم؟

باید به کودکتان فرصت دهید تا حرف راست را بگوید. به کودکتان بگویید که به او فرصت می‌دهید تا صادق و راستگو باشد. گاهی از کودکتان در مورد مسایلی که خودتان جوابش را می‌دانید، سوال کنید. مثلا از او بپرسید: «آیا اتاقت را مرتب کردی؟ آیا تکلیفت را انجام دادی؟» به این طریق، کودکتان راستگویی را در مورد کارهایی که انجام داده، تمرین می‌کند. شما هم فورا متوجه می‌شوید که کودکتان راست می‌گوید؛ چرا که شما از قبل کارها را چک کرده بودید. همچنین اگر کودکتان حرف راست را بازگو کرد، تشویقش کنید. اما اگر کودک به خاطر خطایی که مرتکب شده دروغ گفت، شما باید او را تنبیه کنید؛ مثلا می‌توانید خرید اسباب بازی مورد علاقه‌اش را به تعویق بیندازید و علت این کار را هم به او توضیح دهید اما هرگز کودک را با نام دروغگو صدا نزنید؛ زیرا شما نمی‌خواهید که این صفت جزو شخصیت او شود.

چه روشی را برای تشویق و تنبیه کودک در این موارد توصیه می‌کنید؟

پاداش و تشویق می‌تواند کلامی ‌(مثلا تعریف و تمجید از کودک در جمع) و یا خرید یک اسباب‌بازی یا یک جعبه مدادرنگی باشد. والدین با این کار به کودکشان می‌آموزند که راستگویی همیشه با پاداش همراه است ولی اگر کودک به هر دلیلی دروغ بگوید می‌توان از روش‌های متداول و صحیح تنبیهی مانند محروم کردن از دیدن برنامه کودک یا بازی مورد علاقه بهره گرفت اما تنبیه بدنی به هیچ‌عنوان در هیچ شرایطی توصیه نمی‌شود؛ چرا که روشی منسوخ‌شده است. متاسفانه در بسیاری از موارد دیده شده است که مادران وقتی با دروغگویی کودک روبه‌رو می‌شوند، یک سیلی به او می‌زنند یا ضربه‌ای به پشت دستش می‌زنند تا به او بفهمانند که نباید این کار را انجام دهد. این قبیل مادران اعتقاد دارند که در این سنین، هشدار دادن به کودکان یا محروم کردن آنها از چیزی، کاری از پیش نمی‌برد و فقط تنبیه بدنی سبک، در آن لحظه، کودک را از کار خطا باز می‌دارد اما باید گفت با این کار، مشکلات کودک صدچندان خواهد شد. تنبیه و تشویق نباید از حد خود تجاوز کند؛ زیرا اگر برای کار مثبت تشویق سنگین انجام گیرد، توقع کودک بالا می‌رود و به پاداش‌های کوچک‌تر از آن راضی نمی‌شود و همین‌طور تنبیه اگر بیش از حد باشد، می‌تواند کودک را بدبین کند. در عین حال، تنبیه و تشویق باید بلافاصله بعد از عمل کودک انجام بگیرد و فاصله‌ای بین آن نیفتد تا اثر تنبیه و تشویق را از بین نرود.

منبع:



[ یکشنبه 91/10/17 ] [ 7:29 عصر ] [ اسماعیلی ]

17 راز جالب از آقایان

اگر دختری در سنین ازدواج هستید، بهتر است مردان را بهتر بشناسید … شناخت روحیه مردان نه تنها مشکلات زوجین را کم می کند بلکه باعث برقراری رابطه بهتر بین آنها می شود. روانشناسانی که نقش جنسیت را در برقراری ارتباط مطالعه می کنند، این 17 نکته را در مورد شناخت مردان با اهمیت می دانند.

1- مردان در مورد احساسشان صحبت می کنند اما…

مردان ترجیح می دهند در مورد احساساتشان غیرمستقیم صحبت کنند. پس از همسرتان بخواهید برنامه اش را برای تعطیلات آخر هفته بگوید یا اینکه فکر و تصور خود را در مورد شما و اولین باری که شما را ملاقات کرده است، بیان کند. پاسخ او روشن می کند احساسش چیست و اینگونه خود را به شما نزدیک تر می بیند.



2? مردان با کارهایشان دوست داشتن را بیان می کنند

بیشتر مردان ترجیح می دهند احساسات و حس دوست داشتن را با انجام برخی کارها بیان کنند، مثلا وقتی وسایل خراب خانه را تعمیر یا حیاط را تمیز می کنند یا سطل زباله را بیرون می برند، دوست داشتن خود را نشان می دهند. حتی خرید کردن برای خانه و زیباسازی محیط آن هم بیانگر این است که شما را دوست دارد.

3? مردان ازدواج را جدی می گیرند

مردان معمولا از ابراز سریع نظر خود واهمه دارند. شواهد نشان می دهد آنها ازدواج را بیشتر جدی می گیرند ولی ممکن است مدت طولانی تری طول بکشد تا احساس خود را بیان کنند زیرا می خواهند مطمئن شوند کاری که انجام می دهند، درست است. نتایج یک بررسی روی مردان متاهل نشان داد وقتی مردی با اطمینان کامل تصمیم به ازدواج می گیرد، همه جوانب را بررسی کرده و بیشتر معیارها را مطابق میل خود می بیند. 90 درصد مردان می گویند اگر قرار باشد دوباره ازدواج کنند، با همین همسرشان ازدواج خواهند کرد.

4? او یک شنونده واقعی است

بیشتر ما خانم ها وقتی حرف های دیگران را گوش می کنیم معمولا با حرکات اشاره و بدن و گفتن کلماتی مثل بله یا نه یا می دانم به آنها نشان می دهیم به حرف هایشان گوش می دهیم. این اشاره ها، بخشی از نظر و درک ما را به فردی که در حال صحبت است، منتقل می کند اما این در مورد مردان صدق نمی کند. وقتی که با همسر خود صحبت می کنید و چیزی نمی گوید یا حرکتی از او نمی بینید، به معنی آن نیست که گوش نمی دهد بلکه ترجیح می دهد ساکت باشد و درمورد آنچه شما می گویید، فکر کند.

5? مردان بیشتر عمل می کنند

مردان روابطشان را با عمل تقویت می کنند، نه احساس. بسیاری از مردان، با انجام فعالیت هایی مانند ورزش و پیاده روی همراه همسرشان و رابطه زناشویی سعی می کنند به همسرشان نزدیک تر شوند.

6? مردان زمانی را برای خود می خواهند

اگرچه مردان سعی می کنند در بسیاری از فعالیت های خانواده مشارکت کنند اما همه آنها نیاز دارند زمانی مخصوص خود داشته باشند. زمانی که تنها در گوشه ای بنشینند و تفکر کنند. اگر چه مردان از انجام بازی شطرنج، باغبانی یا رفتن به باشگاه ورزشی لذت می برند اما مثل همه، گاهی دوست دارند کسی در کنارشان نباشد و به تنهایی به کارهای مورد علاقه شان بپردازند. وقتی هر یک از زوجین زمان و مکانی را برای تنهایی داشته باشند، بیشتر به هم علاقه مند خواهند شد.

7? مردان مثل پدرانشان عمل می کنند

اگر می خواهید بدانید مردی که قصد دارید با او ازدواج کنید چگونه مردی است و چه رفتاری دارد، به رفتارهای پدرش نگاه کنید. مردان نقش خود و رابطه با همسرشان را از پدرشان می آموزند. اگر می خواهید بدانید که چگونه با شما رفتار خواهد کرد، ببینید پدرش چه رفتاری با مادرش دارد.

8? مردان زبان بدن را نمی دانند

مردان کمتر درمورد زبان اشاره و حرکات بدن می دانند و تغییر لحن صدا و حرکات صورت برای آنها کمتر مفهوم دارد. همچنین ممکن است دیرتر ناراحتی زنان را که در چهره شان نمایان است یا پیام های اشاره ای و لحن صدا را تشخیص دهند، بنابراین اگر می خواهید مطمئن شوید پیام را دریافت کرده اند مستقیما آن را بیان کنید.

9? واکنش مردان سریع تر است

زنان در واکنش نشان دادن به برخی امور و کارها دیرتر از مردان عمل می کنند و مدت طولانی تری برای بیان واکنش و تفکر نیاز دارند. حتی ممکن است در مقابل مردان بیشتر احساس اضطراب و استرس داشته باشند اما مردان در مقابل حوادث واکنش سریع تری نشان می دهند بنابراین وقتی هنوز می خواهید درمورد مباحث شب گذشته صحبت کنید، ممکن است همسرتان آن را از یاد برده باشد.


10? مردان به قدردانی واکنش نشان می دهند

قدردانی از همسر می تواند تفاوت زیادی در رفتارهای آنها و روابطشان ایجاد کند. مطالعه ها نشان می دهد وقتی از زحمات مردان قدردانی و به آنها ارزش گذاشته می شود، بیشتر سعی می کنند در انجام کارهای خانه و مراقبت از کودک خود را درگیر کنند و خود را تکیه گاه خواهند دانست.

11? رابطه زناشویی برای مردان بسیار مهم است

برای بسیاری از مردان، رابطه زناشویی بسیار مهم است در حالی که برای زنان این طور نیست. برای مردان صمیمیت در روابط زناشویی بسیار رضایت بخش تر از خود رابطه زناشویی است.

12? مردان دوست دارند زنان اول شروع کنند

بسیاری از مردان دوست دارند همسر آنها شروع کننده رابطه زناشویی و مشتاق این رابطه باشد بنابراین از ابراز عشق به همسر خود خجالت نکشید و اجازه دهید که بداند شما خواهان رابطه زناشویی هستید. شروع رابطه زناشویی از سوی زن می تواند باعث رضایتمندی بیشتر زوجین شود.

13? مردان همیشه مشتاق نیستند

مردان برخلاف تصور زنان همیشه حوصله رابطه زناشویی را ندارند. مردان هم مانند زنان دچار استرس می شوند. استرس شغلی، خانوادگی و پرداختن صورتحساب ها از بزرگ ترین عوامل کاهش دهنده میل جنسی در مردان هستند. وقتی یک مرد یک بار برای رابطه زناشویی تمایل ندارد، به معنی آن نیست که برای همیشه میل و علاقه اش را به شما از دست داده است. او فقط در آن لحظه تمایلی به برقراری روابط زناشویی ندارد.

14? مردان زیاد به روابط زناشویی فکر می کنند

بیشتر مردان زیر 60 سال حداقل یک بار در روز به روابط زناشویی فکر می کنند در حالی که فقط یک چهارم زنان یک بار در روز به این موضوع فکر می کنند. همچنین مردان 2 برابر زنان درمورد روابط زناشویی رویاپردازی می کنند و جالب است که رویاهای آنها بسیار متفاوت از عملشان است. مردان درمورد روابط زناشویی نسبت به آنچه زنان فکر می کنند، جدی نیستند و تصورات آنها شبیه آنچه انجام می دهند، نیست.

15? مردان، لذت بردن همسر خود را دوست دارند

خوشحالی و شادابی یک زن برای همسرش بسیار بااهمیت است. یک مرد تا زمانی که همسرش درمورد احساسش صحبت نکند از آن باخبر نمی شود، بنابراین بهتر است احساسات و خواسته هایتان را بیان کنید. خواسته خود را صریحا بگویید، زیرا مردان طفره رفتن را دوست ندارند. اگر خواسته خود را واضح بیان کنید، نه تنها گوش می کند، بلکه از خشنود شدن شما احساس خوبی خواهد داشت.

16? مردان درمورد ظاهر خود دچار اضطراب می شوند

بسیاری از مردان در برخی موقعیت ها دچار اضطراب می شوند، مخصوصا وقتی سنشان افزایش پیدا می کند. یک مرد ممکن است در مورد جسم و توانایی های خود نگران شود. اگر می توانید، به او کمک کنید تا روش های آرام سازی را یاد بگیرد و مطمئنش کنید هنوز هم او را مانند قبل دوست دارید، در این صورت کمتر در روابط زناشویی دچار استرس می شود.

17? مردان نیاز دارند دوست داشته شوند

اگر یک مرد احساس کند از سوی همسر مورد بی محبتی قرار گرفته، ممکن است به فرد دیگری متمایل شود تا رضایت او را جلب کند. برای پرهیز از این موضوع زنان باید نیازهای عاطفی همسر خود را درک کنند و برای رفع نیازهای وی بکوشند.



[ سه شنبه 91/9/14 ] [ 7:12 عصر ] [ اسماعیلی ]

تاثیر موسیقی بر شخصیت افراد

اثر موسیقی بر ذهن کودکان

ابتدای امر سؤالی را که در ذهن بسیاری از شماست مطرح می کنیم.

در سال های اخیر پژوهشگران ثابت کرده اند که موسیقی نقش مهمی در زندگی انسان ها دارد ولی آیا این قدرت را نیز دارد که بر ذهن انسان ها اثر بگذارد؟

تجربه ثابت کرده که موسیقی می تواند تمام وجود یک فرد را به تلاطم درآورد. برخی از موسیقی ها به شما آرامش می بخشند و برخی شما را عصبی و تهاجمی می کنند. به نظر شما، موسیقی چگونه می تواند این اثر را بر درون بگذارد؟

در دنیای امروز، از موسیقی برای تاثیر گذاری بر امور مختلف استفاده می شود؛ به طور مثال موسیقی در زمینه پزشکی به عنوان نوعی درمان مورد استفاده قرار می گیرد. امروزه موسیقی در تسریع امر شفابخشی، کاهش فشار خون، درمان کودکان بیش فعال، بیماری های روحی، افسردگی به ویژه افسردگی پس از زایمان، کاهش اضطراب و استرس، درمان بی خوابی، رشد بهتر نوزادان نارس و... به کار برده می شود.

جولیوس پرتنوی، پژوهشگر مطرح موسیقی طی تحقیقات زیادی دریافت که موسیقی قادر است بر سرعت سوخت و ساز بدن، کاهش یا افزایش فشار خون، سطح انرژی بدن، سیستم گوارشی و... (بسته به نوع موسیقی ای که پخش می شود) اثر مثبت یا منفی بگذارد. مثلا موسیقی های ملایم مانند موسیقی کلاسیک اثربخشی بهتری روی بدن دارند و باعث افزایش آندروفین در بدن می شوند. همچنین ?? دقیقه گوش دادن به موسیقی اثری معادل یک دوز قرص والیوم دارد.

بد نیست بدانید که با گوش دادن به موسیقی ، هر دو نیمکره مغز (نیمکره های چپ و راست) درگیر فعالیت های ذهنی می شوند. البته منظور ما از موسیقی فقط خواندن شعر نیست بلکه ساز زدن، ملودی، تُن، انواع صدا ها، آکورد و ریتم را نیز شامل می شود.

تاثیر موسیقی بر افزایش حافظه و تمرکز؟

موسیقی از طریق تحریک فرد برای دقت بیشتر نسبت به نوع صدا ، ریتم، ملودی، آهنگ، جهت صدا و... در افزایش حافظه و تمرکز مؤثر است؛ به همین دلیل، اغلب دانش آموزانی که به نوعی با موسیقی در ارتباط هستند در مدرسه و دانشگاه موفق تر هستند.

امروزه ثابت شده که حافظه می تواند از طریق موسیقی تقویت شود و افراد ی که از کودکی در معرض آموزش و بازی های موسیقایی بوده اند ، حافظه بسیار بهتری دارند. ریتم، ملودی، هارمونی و... جزو عواملی هستند که موجب تقویت حافظه می شوند. در آزمایشی که در دانشگاه هنگ کنگ انجام شد، ?? نوازنده ارکستر بین سنین ? تا ?? سال از لحاظ قدرت حافظه و به خاطر سپردن کلمات، مورد بررسی قرار گرفتند.

پژوهشگران دریافتند که کودکان نوازنده نسبت به هم سن و سالان غیرنوازنده خود به مراتب کلمات بیشتری را حفظ می کنند. پس از یک سال آزمایش دیگری از این گروه گرفته و مشخص شد که حافظه کودکانی که هنوز نوازنده ارکستر هستند نسبت به سال گذشته توانمند تر شده ، درحالی که حافظه کسانی که از ارکستر جدا شده اند ، در همان سطح باقی مانده است. همچنین موسیقی کمک به درک و انتقال بهتر مفاهیم به افراد می کند که از ارکان مهم موفقیت در زندگی است.

برخی از مناطق مغز که در هنگام گوش کردن به موسیقی یا بازی های موسیقایی، فعال می شوند در ? گروه: ? کسانی که با موسیقی به صورت حرفه ای چه نواختن و چه شنیدن در ارتباطند ? افراد ی که با موسیقی آشنایی ندارند در جدول زیر مشخص است.

اما متأسفانه برخی موسیقی ها به طور عکس عمل کرده و حتی باعث بیماری می شوند. استفاده از موسیقی های نامناسب همانند وارد کردن زهر به بدن است. دانشمندان در این زمینه، آزمایشی را روی تعدادی از گیاهان انجام دادند. تعدادی گیاه از یک نوع و در شرایط آب و هوایی یکسان، به ? گروه تقسیم شدند. برای گروهی از آنها، موسیقی راک را با صدای بلند پخش کردند و دیدند که پس از مدتی گیاهان پژمردند و تعدادی نیز خشک شدند و برای گیاهان گروه دوم، موسیقی کلاسیک ملایم پخش کردند و شاهد رشد سریع تر آنها بودند.

موسیقی ، عنصر بسیار قدرتمندی است که همانند یک داروی شفابخش عمل می کند و حتی ممکن است شما به آن معتاد نیز بشوید. دیوید تیم، نویسنده کتاب «راز تاثیر گذاری موسیقی » در مقدمه کتاب خود می نویسد: موسیقی بیش از یک زبان است. در واقع موسیقی رب النوع زبان هاست.

در واقع موسیقی در میان تمام هنر ها منحصر به فرد است زیرا به طور قدرتمندانه ای روی سطح هوشیاری افراد اثر می گذارد. اگر شما به شیوه ای صحیح موسیقی را وارد زندگی خود کنید، می توانید تا سالیان سال از اثرات مثبت آن روی خود و فرزندانتان بهره گیرید اما فراموش نکنید، به همان اندازه که موسیقی می تواند تاثیر ات خوب بگذارد ، قادر است زیان بخش نیز باشد.

چه می توان کرد؟

والدین و مربیان می توانند از همان دوران کودکی علاقه به موسیقی را در کودک ایجاد کنند. برای این کار چند مورد پیشنهاد می شود.

1. موسیقی برای نوزاد

برای کودکتان منتخبی از سبک های مختلف موسیقی را پخش کنید و اگر سازی می نوازید، اجازه دهید در بخشی از زمان تمرینتان، او نیز نزدیک شما باشد. البته مراقب باشید که شدت صدا، متوسط باشد زیرا صدا های بلند به شنوایی کودک آسیب می رساند.

2. خواندن برای نوزاد

این مهم نیست که شما چقدر در خواندن تبحر دارید؛ شنیدن صدای شما باعث می شود که کودکتان بهتر با کلمات و زبان مادری خود آشنا شود. نوزادان، عاشق ریتم و ملودی هستند. آنها توانایی این را دارند که یک ملودی خاص را از بین چند ملودی که می شنوند، تشخیص دهند.

3. خواندن با کودک

هنگامی که بچه ها بزرگ می شوند، از آوازخواندن لذت بیشتری می برند. کنار هم قرار دادن کلمات یک آهنگ در حقیقت به مغز کودک کمک می کند تا سریع تر یاد بگیرد و برای مدت طولانی تری آن را در خود جا دهد (تقویت حافظه)؛. به همین دلیل ، اکثر ما آهنگ هایی را که در کودکی شنیده یا خوانده ایم به خاطر داریم حتی اگر سال ها از خواندن یا شنیدن آنها گذشته باشد.

4. یادگیری موسیقی (ساز آواز)

اگر شما تصمیم دارید که فرزندتان نواختن یک ساز را یاد بگیرد، نیازی نیست که تا ? ? سالگی او صبر کنید و آنگاه او را به کلاس بفرستید؛ مغز کودکان همیشه آماده دریافت اطلاعات جدید است. آنها آمادگی یادگیری موسیقی از سنین کم را دارند. بسیاری از کودکان ? یا ? ساله، عاشق ساختن یک آهنگ، خواندن و نواختن ساز های ساده هستند و شروع این کار در زمانی که آنها سن چندانی ندارند، کمک می کند تا موسیقی به جزء لاینفک زندگی آنها در تمام عمر بدل شود.

موسیقی به عنوان یک بخش مهم از زندگی کمک می کند تا مهارت های خلاقانه و گروهی در فرزندتان پرورش یابد و در آینده ای نزدیک، او به فردی کامل از نظر اعتماد به نفس، اراده، اجتماعی بودن و... تبدیل شود.



[ سه شنبه 91/9/14 ] [ 6:39 عصر ] [ اسماعیلی ]