طلاق با مردان چه می کند؟
آثار طلاق بر مردان بیش از زنان است. آسیب شناسان و روانشناسان اجتماعی معتقدند احساساتی نظیر ناامیدی، یاس، افسردگی، کاهش اعتماد به نفس، کاهش پذیرش شخصیت فردی، زیر سوال بردن زیباییها و تواناییهای شخصی و فردی بعد از متارکه به شکل گسترده و پنهان در مردان شکل می گیرد.
طلاق به عنوان یک آسیب اجتماعی بر بنیان خانواده اثر گذار است. در این میان بعضی اشخاص تصور می کنند زنان بیش از مردان آسیب می بینند. ممکن است زنان از نگاه فرهنگی و یا موضوع امرار معاش یا مسائل عاطفی آسیب ببینند اما تخلیه خود از نظر روانی را با گریه و یا درد دل انجام می دهند اما مردان بعد از طلاق نه تنها دچار آسیبهای روانی بیشتر می شوند بلکه به خاطر ساختار اجتماعی با درون ریزی ناراحتی ها در معرض سکته و مرگ زودرس قرار می گیرند.
مردان طلاق تمایلی به ازدواج مجدد ندارند
مردان بعد از کودکان بیشترین آسیب را از طلاق می بینند. نگرانی در مورد سرنوشت فرزند و آینده او ، گسست عاطفی با همسر، نگاه جامعه به یک مرد جدا شده و اشاره به ضعف وی به خاطر عدم توانایی در مدیریت زندگی عواملی هستند که مرد را مورد هجوم قرار می دهند.
شاید از نظر ازدواج مجدد مردان شرایط بهتری از زنان داشته باشند اما اکثریت مردان اعتنایی چندانی به ازدواج مجدد ندارند چرا که وحشت از تکرار شکست اولیه باعث نوعی تجرد طولانی و حتی تا پایان عمر در مردان می شود.
از نگاه مادی ممکن است مردان شرایط بهتری از زنان مطلقه داشته باشند اما بسیاری از آنها نیز گرفتار زندان برای مهریه، از دست دادن شغل و پایگاه اجتماعی به خاطر زندان، زخمهای عمیق روحی و عاطفی در مردان ایجاد می کند. در مجموع تمام اعضای خانواده به خاطر طلاق آسیب های غیر قابل جبران تحمل می کنند. اما بعد از فرزندان مردان بیشتر از زنان دچار بحران های فکری، اجتماعی و مادی می شوند.
بخت کم مردان در ازدواج دوم
آسیب ها پس از طلاق در چند محور قابل بررسی است. بر اساس پژوهش هایی که در خصوص تاثیرات طلاق بر خانواده انجام شده است،پیامدهای فردی که طلاق بر تک تک افراد وارد می کند بسیار وسیع است. سرخوردگی منفی، حس بدبینی و تردید، مشکلات مالی اولین اثرات طلاق بر زندگی فردی است که زندگی مشترک خود را از دست داده است.حس بدبینی و تردید از ازدواج یکی از مشکلات فراگیر در مردان طلاق است. آنها به این فکر می کنند اصلا لازم است دوباره ازدواج کنند یا خیر، یا اصلا چه ضرورتی دارد دوباره ازدواج کنند. برای مردان پس از طلاق فرصت هایی برای ازدواج مجدد به وجود می آید، اما آنها به دلیل حس بدبینی که با سرخوردگی همراه است، از کنار آنها می گذرند. جالب این است که مردان در مقایسه زنان از بخت کمتری برای ازدواج بعدی برخوردارند.
اگر فرزند نیز با مرد زندگی کند، این موضوع کمتر نیز خواهد شد، چرا که زنان کمتری هستند که حاضر به تربیت فرزندان دیگران باشند. حتی اگر مردی با زنی که حاضر به پذیرش فرزندش است، ازدواج کند و به ازدواجی اجباری تن دهد، تا آخر عمر با عبارت دریغ و افسوس گذشته زندگی می کند.
دکتر پرویز مظاهری عضو انجمن روانپزشکان ایران درباره تاثیرات زیانبار طلاق می گوید: از آنجا که بسیاری از مردان توانایی کمتری در کنار آمدن با مشکلات دارند و توانایی روانی زنان در این گونه مسائل بیشتر و علت آن نیز ترشحات هورمون استروژن است، هنگام متارکه، مردان به دلیل وابستگی به همسر از نظر مسائل تربیتی و مسائل حاکم بر زندگی ضربه بیشتری می بینند.
مظاهری اضافه می کند: از آنجا که مردان به خاطر مشغله کاری خارج از محیط خانواده نمی توانند همانند زنان زندگی را اداره کنند و از سوی دیگر آشنایی کمتری با مشکلات محیط خانواده اعم از تربیت فرزندان و مسائل حاکم بر خانه دارند، دچار شکست روحی و روانی می شوند.
تاسف همیشگی با مردان طلاق
خانه تاریک و ساکت است. کلید خانه را می چرخاند، وارد خانه خالی که تا چند هفته پیش پر بود از صدای فریاد و شیون زنی که با ورودش به خانه، گلایه هاش آغاز می شد. هیچ نشانی از زن در خانه نیست اما ذهن مرد پر است از مرور خاطرات این چند ساله. خاطرات تلخ و شیرینی که تنهایی شب را پر می کند و چشمانش را تا صبح بی خواب می کند. انگار قرار نیست خستگی این چند سال زندگی مشترک از تنش بیرون رود. مانده است تنهایی این روزها را دوست دارد یا دلش برای روزهای پر چالش گذشته تنگ شده است.
دوگانگی عاطفی و تغییرات خلقی شدید و افسوس احساسی که بیشتر مردان با آن درگیر می شوند .دکتر فربد فدایی، روان پزشک در این رابطه می گوید: بلافاصله بعد از جدایی، برای بیشتر مردان دوگانگی عاطفی و تغییرات خلقی شدید به وجود می آید. تضاد از این نظر که مردی که از همسرش متارکه کرده در این که کاری که انجام داده درست بوده یا نه مردد است و همیشه با این سوال که آیا می توانسته کار بهتری انجام دهد یا نه مواجه است.
به عقیده دکتر مظاهری، مرد در عین حال که از همسر سابق خوشش نمی آید، همزمان نسبت به او احساس مثبتی هم دارد؛ چون ممکن است بعضی از جنبه های وجود او را که در گذشته دوست داشته است، هنوز هم دوست داشته باشد. پس از جدایی گاهی اوقات، مرد احساس تاسف می کند؛ چون فکر می کند می توانسته است بهتر رفتار کند، یا احساس شرم در او به وجود می آید؛ به این دلیل که در ازدواج و تشکیل خانواده شکست خورده است.
طلاق انتها ندارد
بر اساس مطالعات جامعه شناختی طلاق فرآیندی است که ابتدا دارد، اما انتهایی ندارد، به این معنا که طلاق صد درصد اتفاق نمی افتد و صرفا این مسئله به شکل حقوقی پایان می پذیرد، اما مسائل عاطفی ناخودآگاه در ذهن طرفین می ماند.
فرآیند طلاق در بررسی های جامعه شناسان 13 مرحله است، هفتمین مرحله آن طلاق پنهان است که با رنگ باختن عشق و علاقه در محیط خانواده بین زوجین اتفاق می افتد، و از آنجا که ساختار سنتی بر جامعه حاکم است، زنان به جمله می سوزم و می سازم اکتفا می کنند، در این مرحله زن معتقد به سوختن و ساختن برای حفظ پیوند خود است، این در حالی است که هر چه بسوزد می سوزاند، و قربانی این تفکرزنان، مردان هستند. در این مرحله که به ظاهر بر اساس ایثار زن صورت گرفته است و مرد برنده آن است، آثار مخرب روحی و روانی و زیانبار آن بیشتر متوجه مرد می شود.
افسردگی رایج ترین بحران مردان بعد از طلاق
دکتر امیرحسین توکلی روانپزشک افسردگی را رایج ترین بحران مردان بعد از متارکه می داند و می گوید: افسردگی در این دوران بسیار شایع است؛ زیرا مردان نمی دانند چه وضعیتی در انتظار آن هاست. به طور کلی در دوره پس از طلاق، خشم، تاسف، عشق و نفرت در هم می آمیزد. ممکن است بعضی اوقات، مرد احساس راحتی کند؛ زیرا بر این باور است که دیگر فشارها و دخالت ها تمام شده است؛ اما ترس از آینده ای نامعلوم، این احساس راحتی موقت را از بین می برد. در این دوران، مردان با یادآوری مکرر گذشته و بررسی رابطه ازهم گسیخته خود، دچار اختلال تمرکز می شوند و نمی توانند به هیچ چیزی به طور طبیعی فکر کنند.
متارکه می تواند استرس مضاعفی را برای مردان ایجاد کند،در کنار افسردگی حاصل از این اتفاق، مرد دچار اضطراب می شود، اضطرابی که در مردان بعد از متارکه شکل می گیرد بسته به نوع شخصیت مردان باعث بروز ناراحتی های قلبی و عروقی، بیماری های ریوی، ناراحتی های گوارشی، ریزش مو و یا سفید شدن موی سر می شود.
مردان همانند زنان بعد از طلاق دچار مشکلات بسیاری می شوند، مشکلاتی که بی توجهی به آن می تواند آنها را با آسیبهای جدی جسمی و روحی مواجه کند.