سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازسازی و درمان همسران پس از بی وفایی و خیانت

بی وفایی و خیانت واقعه ای بسیار ناخوشایند برای هر یک از همسران است. همسری که مورد بی وفایی قرار می گیرد، واقعه و تجارب ناخوشایندی را می گذارند. ولی پس از سپری شدن مدت زمانی و گذراندن بحران ، همسران به تعادلی نسبی می رسند. اقدامات پس از آن، چنان چه حساب شده و از روی تدبیر باشد می تواند در جهت ساختن و برطرف نمودن علایم و نقاط ضعف همسران و خانواده به کار گرفته شود.

موضوع بسیار مهم و حساسی که بایستی در نظر گرفته شود، این است که با وقوع بی وفایی یا خیانت، از سوی یکی از همسران، آسیب شدیدی به دیگران وارد می شود، ولی آسیب خوردن زندگی مشترک به معنی پایان یافتن آن نیست.

در شرایطی که بی وفایی میان همسران اتفاق می افتد، خانواده از تعادل خارج می شود. تعادل در خانواده به معنی سلامت خانواده نیست. بلکه خانواده هایی هستند که مشکلات بسیاری دارند. ولی همه چیز در حال تعادل است، و اعضای خانواده، با مشکلات موجود می سازند و کنار می آیند. به عبارت دیگر یک خانواده سالم و یک خانواده ی ناسالم نیز می توانند به وضعیت تعادل برسند. ولی با توجه به مطالبی که ارائه شد، اکثر خانواده های ناسالم معمولا با نقاط ضعف خود کنار می آیند و یا با آن می سازند و جلو می روند.

کنار آمدن و جلو رفتن با مشکل و به عبارت دیگر، هم زیستی مسالمت آمیز با مشکلات، به معنی بر طرف شدن آن نیست. بلکه همسران و اعضای خانواده می آموزند که چگونه یکدیگر و مشکلات را تحمل نمایند و نیروی ذهنی و فکری خود را به جای صرف درگیری با یکدیگر و مشکلات، برای امور مهم تر و کارآمدتری مصرف نمایند در چنین شرایطی است که می گویند خانواده به تعادل رسیده است. چنین تعادلی بسیار شکننده است. هر گونه واقعه یا رویدادی که از سوی یکی از افراد خانواده نسبت به دیگری اعمال شود و یا اتفاقی که بیرون از خانواده پیش بیاید و بر خانواده تاثیر بگذارد. مجددا همسران خانواده را از تعادل خارج می نماید.

وقوع بی وفایی و خیانت حادثه است که خانواده را از تعادل خارج می نماید و خانواده نامتعادل می شود.

نکته ی بسیار مهم این است که در شرایط تعادل، حتی اگر مشکلات بسیاری نیز داشته باشد، انگیزه ای برای تغییر و درمان ندارند. با نامتعادل شدن خانواده و خصوصا همسران، آمادگی لازم جهت تغییر و درمان دارند. به همین دلیل با وقوع بی وفایی و نامتعادل شدن، می توان از چنین فرصتی استفاده کرد واقدام های لازم جهت درمان را با مراجعه به مشاورین خانواده انجام داد.

نکته ی دیگری که وضعیت خانواده را مستعد و فراهم جهت تغییر و درمان می نماید. این است که همسری که اقدام به بی وفایی کرده، پس از آشکار شدن، تمایل بیشتری جهت همکاری داردو معمولا رغبت زیادی دارد تا گذشت ها و ایثارهایی برای همسر خود انجام دهد. به عبارت دیگر با اعمال و رفتار خویش، آسیب های وارده را جبران نماید. همین امر زمینه را برای اقدامات درمانی مستعد می کند.

بی وفایی وخیانت، با وجود آسیب هایی که در بر دارد، چنان چه به نحو مناسبی با عواقب آن برخورد شود، می تواند وضعیت سازنده ای را به همراه داشته باشد.

اقداماتی که پس از آشکار شدن انجام می شود، می توان در هر دو جهت تخریب و سازندگی، حرکت و اقدام نمود. همسران متعددی را سراغ دارم که پس از چنین رویدادی در مسیرهای سازنده حرکت کرده اند و به نتایج مثبت و مطلوبی نیز رسیده اند.

حتی در مورد بعضی از همسرانی که دیگر رغبت چندانی جهت ادامه ی زندگی ندارند، باز هم صرفه در این است که اقدامات لازم اعم از خانواده درمانی و یا زوج درمانی انجام پذیرد. حتی در صورت ناکام ماندن اقدام های انجام شده از بابت اقدام های درمانی صورت گرفته، احساس پشیمانی نخواهد داشت بدین نحو که کلیه ی راهکارها و تدابیر در مانی را انجام داده اند ولی موثر واقع نشده است.

این نکته ی حیاتی و پایانی بسیار مهم را بایستی در نظر داشت که بی وفایی و خیانت یک آسیب اعتیاد بیمار است. که قابل مداوا و درمان است. ولی پایان یک زندگی مشترک نیست.



[ سه شنبه 91/7/25 ] [ 12:21 عصر ] [ اسماعیلی ]

داستان پندآموز

در زمان های گذشته ، پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای اینکه عکس العمل مردم را ببیند ، خودش را جایی مخفی کرد.بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند.بسیاری هم غرولند می کردند که این چه شهری است که نظم ندارد و حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است  .

با وجود این هیچ کس تخته سنگ را از وسط راه بر نمی داشت . نزدیک غروب ، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود ، نزدیک سنگ شد  .

بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی که بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد.ناگهان کیسه ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود ، کیسه را باز کرد و داخل آن سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد .

پادشاه در آن یادداشت نوشته بود:

هر سد و مانعی می تواند یک شانس بزرگ برای تغییر زندگی انسانها باشد.



[ سه شنبه 91/7/25 ] [ 11:43 صبح ] [ اسماعیلی ]

داستان

پسر و پدری داشتند در کوه قدم می زندند که ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد به زمین افتاد و داد کشید : آآآآ ی ی ی !!!!!
صدایی از دور دست آمد : آآآآ ی ی ی !!!
پسرک با کنجکاوی فریاد زد : کی هستی؟؟
پاسخ شنید : کی هستی ؟؟
پسرک خشمگین شد و فریاد زد : ترسو!
باز پاسخ شنید : ترسو!
پسرک با تعجب از پدرش پرسید : چه خبر است؟
پدر لبخندی زد و گفت : پسرم ، توجه کن و بعد با صدای بلند فریاد زد :
تو یک قهرمانی !!
صدا پاسخ داد : تو یک قهرمانی!!
پسرک باز بیشتر تعجب کرد ، پدرش توضیح داد مردم می گویند که این انعکاس کوه است ولی این در حقیقت انعکاس زندگی است . هر چیزی که بگویی یا انجام دهی ، زندگی عینا" به تو جواب می دهد.
اگر عشق را بخواهی ، عشق بیشتری در قلبت به وجود می آید و اگر به دنبال موفقیت باشی ، آن را حتما" به دست خواهی آورد. هر چیزی را که بخواهی ، زندگی همان را به تو خواهد داد.




[ سه شنبه 91/7/25 ] [ 11:43 صبح ] [ اسماعیلی ]

رمز موفقیت در زندگی زناشویی

هنگامی که یک زن و مرد اقدام به زندگی مشترک می­کنند و کامل می­شوند این تکامل به گونه­ای متفاوت ازیکدیگر بروز خواهد کرد. وقتی که توانایی­های مرد به حد بالندگی می­رسد او اقدام به مراقبت و نگهداری محبت و درک دیگری و احترام به او خواهد کرد.

وقتی زن به حد رشد و بلوغ خود می­رسد با تجربه می­شود و قابلیت­های خود را می­شناسد. او حس پذیرش، ستایش و اعتماد را در خود کشف می­کند.

عجین­شدن و آمیزش این نمادهای بشری باعث آرامش، عشق و گرمی زندگی خواهد شد. سرشت­های پذیرش، سپاسگذاری و اعتماد باعث می­شود که نیازهای مردان ناخواسته رفع گردد و در راستای کمک به آنها قرار گیرد. اجازه دهید بحث را با بررسی سه مورد از سرشت­های مکمل ادامه دهیم:

مراقبت و اعتماد

هرچقدر که مرد به زن خود بیشتر توجه کند و از او مراقبت نماید همسرش اعتماد بیشتری خواهد داشت. در نتیجه اعتماد بیشتر مرد تهییج­شدن و او را بیشتر تحت حمایت خود قرار می­دهد. اما اگر زن طوری رفتار کند که گویی به همسرش اعتماد ندارد و توانایی و لیاقت او را شبهه­دار سازد، مرد دیگر دست از این نگهداری و مراقبت فرو خواهد شست.

اگر مرد به طورمداوم زن را تحقیر نماید و او را بی­ارزش کند، زن دیگر طبیعت اعتمادکردن را از دست می­دهد. مرد نیز نسبت به ناراحتی همسرش بی­توجه می­شود. زن در چنین وضعی بی­اعتماد شده و احساس می­کند که همسرش را دوست ندارد.

این دو طبیعت  اصلی    «مراقبت و اعتماد» مکمل یکدیگر هستند.

درک و پذیرش

مرد می­تواند با درک بیشتر همسر خویش درصدد حمایت او برآید. بدیهی است که این حمایت به سوی خود باز خواهد گشت. چرا که وقتی زن احساس کند درک می شود انگیزه می­یابد تا قدردان شوهرش باشد. درک زن باعث کنترل حواس او شده و همسرش را مقبول می­بیند.

هنگامی که زن بتواند حالت پذیرش را در خود رشد دهد به نتیجه­ای معجزه­آسا خواهد رسید که همانا تغییر و تدبیر مرد در رفع نیازهای همسرش خواهد بود.

رمز طلایی یک رابطه زناشویی این است که درست زمانی که مردان اصالت همسرخویش را درک کنند، درصدد آن برمی­آیند تا به حمایت او به پا خیزند و در این راستا از هیچ تغییری کوتاهی نخواهند کرد. این امر باعث می­شود که آنها یک رابطه حمایت­کننده را تجربه کنند.

احترام و ستایش

احترام به زن یعنی اینکه زن را در تصمیم­گیری­های مهم زندگی سهیم بدانیم. مرد می­تواند به هنگام تصمیم­گیری از همسر خود سؤال کند: «من قصد دارم چنین کاری را بکنم تو در این رابطه چه نظری داری؟ »

وقتی توافقی بین آنها صورت نگیرد و به یک نتیجه مشترک نرسند باید گفتگو را ادامه دهند و به راه­حل واحدی دست یابند.

محترم­دانستن زن یعنی، اختصاص دادن زمان کافی به زن و شناختن نیازهای او بی­آنکه به زبان آورده شود و همت­گماردن در تأمین نیازهای او.

احترام­گذاشتن یعنی: همسر را برای رسیدن به آرزوهایش کمک و یاری نماییم. در این حالت مرد طوری رفتار می­کند که زن احساس ارزش و شایستگی کرده، آروزهایش را به راحتی بیان می­کند.

وقتی مرد به همسر خویش احترام می­گذارد با احساسی که در وجود همسرش بیدار می­کند، باعث می­شود رشته­های روابط زناشویی مستحکم­تر شود. وقتی مردی به هنگام بازگشت از سرکار خود برای همسرش شاخه­ای گل هدیه می­آورد او را غافلگیر کرده و بخش زنانه وجودش را مورد احترام قرار می­دهد.



[ یکشنبه 91/7/23 ] [ 10:11 صبح ] [ اسماعیلی ]